به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ز خود شدم ز جمال پر از صفا ای دل
بگفتمش که زهی خوبی خدا ای دل
غلام تست هزار آفتاب و چشم و چراغ
ز پرتو تو ظلالست جانها ای دل
نهایتیست که خوبی از آن گذر نکند
گذشت حسن تو از حد و منتها ای دل
پری و دیو به پیش تو بستهاند کمر
ملک سجود کند و اختر و سما ای دل
کدام دل که بر او داغ بندگی تو نیست
کدام داغ غمی کش نهای دوا ای دل
به حکم تست همه گنجهای لم یزلی
چه گنجها که نداری تو در فنا ای دل
نظر ز سوختگان وامگیر کز نظرت
چه کوثرست و دوا دفع سوز را ای دل
بگفتم این مه ماند به شمس تبریزی
بگفت دل که کجایست تا کجا ای دل
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.