کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش

    خویش را غیر مینگار و مران از در خویش

    سر و پا گم مکن از فتنه بی‌پایانت

    تا چو حیران بزنم پای جفا بر سر خویش

    آن که چون سایه ز شخص تو جدا نیست منم

    مکش ای دوست تو بر سایه خود خنجر خویش

    ای درختی که به هر سوت هزاران سایه‌ست

    سایه‌ها را بنواز و مبر از گوهر خویش

    سایه‌ها را همه پنهان کن و فانی در نور

    برگشا طلعت خورشیدرخ انور خویش

    ملک دل از دودلی تو مخبط گشتست

    بر سر تخت برآ پا مکش از منبر خویش

    عقل تاجست چنین گفت به تثمیل علی

    تاج را گوهر نو بخش تو از گوهر خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha