کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فریفت یار شکربار من مرا به طریق

    که شعر تازه بگو و بگیر جام عتیق

    چه چاره آنچ بگوید ببایدم کردن

    چگونه عاق شوم با حیات کان و عقیق

    غلام ساقی خویشم شکار عشوه او

    که سکر لذت عیش است و باده نعم رفیق

    به شب مثال چراغند و روز چون خورشید

    ز عاشقی و ز مستی زهی گزیده فریق

    شما و هر چه مراد شماست از بد و نیک

    من و منازل ساقی و جام‌های رحیق

    بیار باده لعلی که در معادن روح

    درافکند شررش صد هزار جوش و حریق

    روا بود چو تو خورشید و در زمین سایه

    روا بود چو تو ساقی و در زمانه مفیق

    گشای زانوی اشتر بدر عقال عقول

    بجه ز رق جهانی به جرعه‌های رقیق

    چو زانوی شتر تو گشاده شد ز عقال

    اگر چه خفته بود طایرست در تحقیق

    همی‌دود به که و دشت و بر و بحر روان

    به قدر عقل تو گفتم نمی‌کنم تعمیق

    کمال عشق در آمیزش‌ست پیش آیید

    به اختلاط مخلد چو روغن و چو سویق

    چو اختلاط کند خاک با حقایق پاک

    کند سجود مخلد به شکر آن توقیق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha