کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به دلجویی و دلداری درآمد یار پنهانک

    شب آمد چون مه تابان شه خون خوار پنهانک

    دهان بر می‌نهاد او دست یعنی دم مزن خامش

    و می‌فرمود چشم او درآ در کار پنهانک

    چو کرد آن لطف او مستم در گلزار بشکستم

    همی‌دزدیدم آن گل‌ها از آن گلزار پنهانک

    بدو گفتم که ای دلبر چه مکرانگیز و عیاری

    برانگیزان یکی مکری خوش ای عیار پنهانک

    بنه بر گوش من آن لب اگر چه خلوتست و شب

    مهل تا برزند بادی بر آن اسرار پنهانک

    از آن اسرار عاشق کش مشو امشب مها خامش

    نوای چنگ عشرت را بجنبان تار پنهانک

    بده ای دلبر خندان به رسم صدقه پنهان

    از آن دو لعل جان افزای شکربار پنهانک

    که غمازان همه مستند اندر خواب گفت آری

    ولیکن هست از این مستان یکی هشیار پنهانک

    مکن ای شمس تبریزی چنین تندی چنین تیزی

    کجا یابم تو را ای شاه دیگربار پنهانک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha