مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف س تا ل
غزل شمارهٔ ۱۳۱۲: فریفت یار شکربار من مرا به طریق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فریفت یار شکربار من مرا به طریق که شعر تازه بگو و بگیر جام عتیق چه چاره آنچ بگوید ببایدم کردن چگونه عاق شوم با حیات کان و عقیق غلام ساقی خویشم شکار عشوه او که سکر لذت عیش است و باده نعم رفیق به شب مثال چراغند و روز چون خورشید ز عاشقی و ز مستی زهی گزیده فریق شما و هر چه مراد شماست از بد و نیک من و منازل ساقی و جام های رحیق بیار باده لعلی که در معادن روح درافکند شررش صد هزار جوش و حریق روا بود چو تو خورشید و در زمین سایه روا بود چو تو ساقی و در زمانه مفیق گشای زانوی اشتر بدر عقال عقول بجه ز رق جهانی به جرعه های رقیق چو زانوی شتر تو گشاده شد ز عقال اگر چه خفته بود طایرست در تحقیق همی دود به که و دشت و بر و بحر روان به قدر عقل تو گفتم نمی کنم تعمیق کمال عشق در آمیزش ست پیش آیید به اختلاط مخلد چو روغن و چو سویق چو اختلاط کند خاک با حقایق پاک کند سجود مخلد به شکر آن توقیق مولانا بلخی