کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شنو ز سینه ترنگاترنگ آوازش

    دل خراب طپیدن گرفت از آغازش

    به بر گرفت رباب و ز سر نهاد کله

    ز دست رفت دل من چو دید سر بازش

    دل از بریشم او چون کلابه گردانست

    کلابه ظاهر و پنهان ز چشم قزازش

    دو سه بریشم از این ارغنون فروتر گیرد

    که تند می‌رسد آواز عقل پردازش

    بدانک تن چو غبارست و جان در او چون باد

    ولیک فعل غبار تنست غمازش

    غبار جان بود و می‌رسد دگر جانی

    که ذره ذره به رقص آمدست از آوازش

    جهان تنور و در آن نان‌های رنگارنگ

    تنور و نان چه کند آنک دید خبازش

    ز سینه نیست سماع دل و ز بیرون نیست

    فدات جانم هر جا که هست بنوازش

    شبی به طنز بگفتم دلا به مه بنگر

    که هست مه را چیزی ز لطف پروازش

    چو آفتاب نهان شد به جای او بنهند

    چراغکی که بود شب شراراندازش

    به هر دو دست دل از ماه چشم خود بگرفت

    که دل ز غیرت شه واقفست و از نازش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha