مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف س تا ل
غزل شمارهٔ ۱۲۸۶: شنو ز سینه ترنگاترنگ آوازش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شنو ز سینه ترنگاترنگ آوازش دل خراب طپیدن گرفت از آغازش به بر گرفت رباب و ز سر نهاد کله ز دست رفت دل من چو دید سر بازش دل از بریشم او چون کلابه گردانست کلابه ظاهر و پنهان ز چشم قزازش دو سه بریشم از این ارغنون فروتر گیرد که تند می رسد آواز عقل پردازش بدانک تن چو غبارست و جان در او چون باد ولیک فعل غبار تنست غمازش غبار جان بود و می رسد دگر جانی که ذره ذره به رقص آمدست از آوازش جهان تنور و در آن نان های رنگارنگ تنور و نان چه کند آنک دید خبازش ز سینه نیست سماع دل و ز بیرون نیست فدات جانم هر جا که هست بنوازش شبی به طنز بگفتم دلا به مه بنگر که هست مه را چیزی ز لطف پروازش چو آفتاب نهان شد به جای او بنهند چراغکی که بود شب شراراندازش به هر دو دست دل از ماه چشم خود بگرفت که دل ز غیرت شه واقفست و از نازش مولانا بلخی