کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سری برآر که تا ما رویم بر سر عیش

    دمی چو جان مجرد رویم در بر عیش

    ز مرگ خویش شنیدم پیام عیش ابد

    زهی خدا که کند مرگ را پیمبر عیش

    به نام عیش بریدند ناف هستی ما

    به روز عید بزادیم ما ز مادر عیش

    بپرس عیش چه باشد برون شدن زین عیش

    که عیش صورت چون حلقه ایست بر در عیش

    درون پرده ز ارواح عیش صورت‌هاست

    ز عکس ایشان این پرده شد مصور عیش

    وجود چون زر خود را به عیش ده نه به غم

    که خاک بر سر آن زر که نیست درخور عیش

    بگویمت که چرا چرخ می‌زند گردون

    کیش به چرخ درآورد تاب اختر عیش

    بگویمت که چرا بحر موج در موجست

    کیش به رقص درآورد نور گوهر عیش

    بگویمت که چرا خاک حور و ولدان زاد

    که داد بوی بهشتش نسیم عنبر عیش

    بگویمت که چرا باد حرف حرف شدست

    که تا ورق ورق آیی سبک ز دفتر عیش

    بگویمت که چرا شب تتق فروآویخت

    که گرد کست و عروسی بگیرد جا در عیش

    بگفتمی سر پنج و چهار و هفت ولیک

    به یک دو لعب فرومانده‌ام به شش در عیش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha