کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای سنایی گر نیابی یار یار خویش باش

    در جهان هر مرد و کاری مرد کار خویش باش

    هر یکی زین کاروان مر رخت خود را رهزنند

    خویشتن را پس نشان و پیش بار خویش باش

    حس فانی می‌دهند و عشق فانی می‌خرند

    زین دو جوی خشک بگذر جویبار خویش باش

    می‌کشندت دست دست این دوستان تا نیستی

    دست دزد از دستشان و دستیار خویش باش

    این نگاران نقش پرده آن نگاران دلند

    پرده را بردار و دررو با نگار خویش باش

    با نگار خویش باش و خوب خوب اندیش باش

    از دو عالم بیش باش و در دیار خویش باش

    رو مکن مستی از آن خمری کز او زاید غرور

    غره آن روی بین و هوشیار خویش باش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha