کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رویش خوش و مویش خوش وان طره جعدینش

    صد رحمت هر ساعت بر جانش و بر دینش

    هر لحظه و هر ساعت یک شیوه نو آرد

    شیرینتر و نادرتر زان شیوه پیشینش

    آن طره پرچین را چون باد بشوراند

    صد چین و دو صد ماچین گم گردد در چینش

    بر روی و قفای مه سیلی زده حسن او

    بر دبدبه قارون تسخر زده مسکینش

    آن ماه که می‌خندد در شرح نمی‌گنجد

    ای چشم و چراغ من دم درکش و می‌بینش

    صد چرخ همی‌گردد بر آب حیات او

    صد کوه کمر بندد در خدمت تمکینش

    گولی مگر ای لولی این جا به چه می‌لولی

    رو صید و تماشا کن در شاهی شاهینش

    گر اسب ندارد جان پیشش برود لنگان

    بنشاند آن فارس جان را سپس زینش

    ور پای ندارد هم سر بندد و سر بنهد

    مانند طبیب آید آن شاه به بالینش

    عشقست یکی جانی دررفته به صد صورت

    دیوانه شدم باری من در فن و آیینش

    حسن و نمک نادر در صورت عشق آمد

    تا حسن و سکون یابد جان از پی تسکینش

    بر طالع ماه خود تقویم عجب بست او

    تقویم طلب می‌کن در سوره والتینش

    خورشید به تیغ خود آن را که کشد ای جان

    از تابش خود سازد تجهیزش و تکفینش

    فرهاد هوای او رفتست به که کندن

    تا لعل شود مرمر از ضربت میتینش

    من بس کنم ای مطرب بر پرده بگو این را

    بشنو ز پس پرده کر و فر تحسینش

    خامش که به پیش آمد جوزینه و لوزینه

    لوزینه دعا گوید حلوا کند آمینش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha