کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر عاشقی از جان و دل جور و جفای یار کش

    ور زانک تو عاشق نه‌ای رو سخره می‌کن خار کش

    جانی بباید گوهری تا ره برد در دلبری

    این ننگ جان‌ها را ز خود بیرون کن و بر دار کش

    گاهی بود در تیرگی گاهی بود در خیرگی

    بیزار شو زین جان هله بر وی خط بیزار کش

    خود را مبین در من نگر کز جان شدستم بی‌اثر

    مانند بلبل مست شو زو رخت بر گلزار کش

    این کره تند فلک از روح تو سر می‌کشد

    چابک سوار حضرتی این کره را در کار کش

    چون شهسوار فارسی خربندگی تا کی کنی

    ننگت نمی‌آید که خر گوید تو را خروار کش

    همچون جهودان می‌زیی ترسان و خوار و متهم

    پس چون جهودان کن نشان عصابه بر دستار کش

    یا از جهودی توبه کن از خاک پای مصطفی

    بهر گشاد دیده را در دیده افکار کش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha