کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جهد فرعونی چو بی توفیق بود

    هرچه او می‌دوخت آن تفتیق بود

    از منجم بود در حکمش هزار

    وز معبر نیز و ساحر بی‌شمار

    مقدم موسی نمودندش بخواب

    که کند فرعون و ملکش را خراب

    با معبر گفت و با اهل نجوم

    چون بود دفع خیال و خواب شوم

    جمله گفتندش که تدبیری کنیم

    راه زادن را چو ره‌زن می‌زنیم

    تا رسید آن شب که مولد بود آن

    رای این دیدند آن فرعونیان

    که برون آرند آن روز از پگاه

    سوی میدان بزم و تخت پادشاه

    الصلا ای جمله اسرائیلیان

    شاه می‌خواند شما را زان مکان

    تا شما را رو نماید بی نقاب

    بر شما احسان کند بهر ثواب

    کان اسیران را به جز دوری نبود

    دیدن فرعون دستوری نبود

    گر فتادندی به ره در پیش او

    بهر آن یاسه بخفتندی برو

    یاسه این بد که نبیند هیچ اسیر

    در گه و بیگه لقای آن امیر

    بانگ چاووشان چو در ره بشنود

    تا ببیند رو به دیواری کند

    ور ببیند روی او مجرم بود

    آنچ بتر بر سر او آن رود

    بودشان حرص لقای ممتنع

    چون حریصست آدمی فیما منع

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha