کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گفت ای یاران زمان آن رسید

    کان سر مکتوم او گردد پدید

    جمله برخیزید تا بیرون رویم

    تا بر آن سر نهان واقف شویم

    در فلان صحرا درختی هست زفت

    شاخهااش انبه و بسیار و چفت

    سخت راسخ خیمه‌گاه و میخ او

    بوی خون می‌آیدم از بیخ او

    خون شدست اندر بن آن خوش درخت

    خواجه راکشتست این منحوس‌بخت

    تا کنون حلم خدا پوشید آن

    آخر از ناشکری آن قلتبان

    که عیال خواجه را روزی ندید

    نه بنوروز و نه موسمهای عید

    بی‌نوایان را به یک لقمه نجست

    یاد ناورد او ز حقهای نخست

    تا کنون از بهر یک گاو این لعین

    می‌زند فرزند او را در زمین

    او بخود برداشت پرده از گناه

    ورنه می‌پوشید جرمش را اله

    کافر و فاسق درین دور گزند

    پرده خود را بخود بر می‌درند

    ظلم مستورست در اسرار جان

    می‌نهد ظالم بپیش مردمان

    که ببینیدم که دارم شاخها

    گاو دوزخ را ببینید از ملا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha