کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اندرین بودند کآواز صلا

    مصطفی بشنید از سوی علا

    خواست آبی و وضو را تازه کرد

    دست و رو را شست او زان آب سرد

    هر دو پا شست و به موزه کرد رای

    موزه را بربود یک موزه‌ربای

    دست سوی موزه برد آن خوش‌خطاب

    موزه را بربود از دستش عقاب

    موزه را اندر هوا برد او چو باد

    پس نگون کرد و از آن ماری فتاد

    در فتاد از موزه یک مار سیاه

    زان عنایت شد عقابش نیکخواه

    پس عقاب آن موزه را آورد باز

    گفت هین بستان و رو سوی نماز

    از ضرورت کردم این گستاخیی

    من ز ادب دارم شکسته‌شاخیی

    وای کو گستاخ پایی می‌نهد

    بی ضرورت کش هوا فتوی دهد

    پس رسولش شکر کرد و گفت ما

    این جفا دیدیم و بود این خود وفا

    موزه بربودی و من درهم شدم

    تو غمم بردی و من در غم شدم

    گرچه هر غیبی خدا ما را نمود

    دل در آن لحظه به خود مشغول بود

    گفت دور از تو که غفلت در تو رست

    دیدنم آن غیب را هم عکس تست

    مار در موزه ببینم بر هوا

    نیست از من عکس تست ای مصطفی

    عکس نورانی همه روشن بود

    عکس ظلمانی همه گلخن بود

    عکس عبدالله همه نوری بود

    عکس بیگانه همه کوری بود

    عکس هر کس را بدان ای جان ببین

    پهلوی جنسی که خواهی می‌نشین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha