کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن غریب شهر سربالا طلب

    گفت می‌خسپم درین مسجد بشب

    مسجدا گر کربلای من شوی

    کعبهٔ حاجت‌روای من شوی

    هین مرا بگذار ای بگزیده دار

    تا رسن‌بازی کنم منصوروار

    گر شدیت اندر نصیحت جبرئیل

    می‌نخواهد غوث در آتش خلیل

    جبرئیلا رو که من افروخته

    بهترم چون عود و عنبر سوخته

    جبرئیلا گر چه یاری می‌کنی

    چون برادر پاس داری می‌کنی

    ای برادر من بر آذر چابکم

    من نه آن جانم که گردم بیش و کم

    جان حیوانی فزاید از علف

    آتشی بود و چو هیزم شد تلف

    گر نگشتی هیزم او مثمر بدی

    تا ابد معمور و هم عامر بدی

    باد سوزانت این آتش بدان

    پرتو آتش بود نه عین آن

    عین آتش در اثیر آمد یقین

    پرتو و سایهٔ ویست اندر زمین

    لاجرم پرتو نپاید ز اضطراب

    سوی معدن باز می‌گردد شتاب

    قامت تو بر قرار آمد بساز

    سایه‌ات کوته دمی یکدم دراز

    زانک در پرتو نیابد کس ثبات

    عکسها وا گشت سوی امهات

    هین دهان بر بند فتنه لب گشاد

    خشک آر الله اعلم بالرشاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha