کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شمع مریم را بهل افروخته

    که بخارا می‌رود آن سوخته

    سخت بی‌صبر و در آتشدان تیز

    رو سوی صدر جهان می‌کن گریز

    این بخارا منبع دانش بود

    پس بخاراییست هر کنش بود

    پیش شیخی در بخارا اندری

    تا به خواری در بخارا ننگری

    جز به خواری در بخارای دلش

    راه ندهد جزر و مد مشکلش

    ای خنک آن را که ذلت نفسه

    وای آنکس را که یردی رفسه

    فرقت صدر جهان در جان او

    پاره پاره کرده بود ارکان او

    گفت بر خیزم هم‌آنجا واروم

    کافر ار گشتم دگر ره بگروم

    واروم آنجا بیفتم پیش او

    پیش آن صدر نکواندیش او

    گویم افکندم به پیشت جان خویش

    زنده کن یا سر ببر ما را چو میش

    کشته و مرده به پیشت ای قمر

    به که شاه زندگان جای دگر

    آزمودم من هزاران بار بیش

    بی تو شیرین می‌نبینم عیش خویش

    غن لی یا منیتی لحن النشور

    ابرکی یا ناقتی تم السرور

    ابلعی یا ارض دمعی قد کفی

    اشربی یا نفس وردا قد صفا

    عدت یا عیدی الینا مرحبا

    نعم ما روحت یا ریح الصبا

    گفت ای یاران روان گشتم وداع

    سوی آن صدری که میر است و مطاع

    دم‌بدم در سوز بریان می‌شوم

    هرچه بادا باد آنجا می‌روم

    گرچه دل چون سنگ خارا می‌کند

    جان من عزم بخارا می‌کند

    مسکن یارست و شهر شاه من

    پیش عاشق این بود حب الوطن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha