به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چونک موسی بازگشت و او بماند
اهل رای و مشورت را پیش خواند
آنچنان دیدند کز اطراف مصر
جمع آردشان شه و صراف مصر
او بسی مردم فرستاد آن زمان
هر نواحی بهر جمع جادوان
هر طرف که ساحری بد نامدار
کرد پران سوی او ده پیک کار
دو جوان بودند ساحر مشتهر
سحر ایشان در دل مه مستمر
شیر دوشیده ز مه فاش آشکار
در سفرها رفته بر خمی سوار
شکل کرباسی نموده ماهتاب
آن بپیموده فروشیده شتاب
سیم برده مشتری آگه شده
دست از حسرت به رخها بر زده
صد هزاران همچنین در جادوی
بوده منشی و نبوده چون روی
چون بدیشان آمد آن پیغام شاه
کز شما شاهست اکنون چارهخواه
از پی آنک دو درویش آمدند
بر شه و بر قصر او موکب زدند
نیست با ایشان بغیر یک عصا
که همیگردد به امرش اژدها
شاه و لشکر جمله بیچاره شدند
زین دو کس جمله به افغان آمدند
چارهای میباید اندر ساحری
تا بود که زین دو ساحر جان بری
آن دو ساحر را چو این پیغام داد
ترس و مهری در دل هر دو فتاد
عرق جنسیت چو جنبیدن گرفت
سر به زانو بر نهادند از شگفت
چون دبیرستان صوفی زانوست
حل مشکل را دو زانو جادوست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.