کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رفت لقمان سوی داود صفا

    دید کو می‌کرد ز آهن حلقه‌ها

    جمله را با همدگر در می‌فکند

    ز آهن پولاد آن شاه بلند

    صنعت زراد او کم دیده بود

    درعجب می‌ماند وسواسش فزود

    کین چه شاید بود وا پرسم ازو

    که چه می‌سازی ز حلقه تو بتو

    باز با خود گفت صبر اولیترست

    صبر تا مقصود زوتر رهبرست

    چون نپرسی زودتر کشفت شود

    مرغ صبر از جمله پران‌تر بود

    ور بپرسی دیرتر حاصل شود

    سهل از بی صبریت مشکل شود

    چونک لقمان تن بزد هم در زمان

    شد تمام از صنعت داود آن

    پس زره سازید و در پوشید او

    پیش لقمان کریم صبرخو

    گفت این نیکو لباسست ای فتی

    درمصاف و جنگ دفع زخم را

    گفت لقمان صبر هم نیکو دمیست

    که پناه و دافع هر جا غمیست

    صبر را با حق قرین کرد ای فلان

    آخر والعصر را آگه بخوان

    صد هزاران کیمیا حق آفرید

    کیمیایی همچو صبر آدم ندید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha