کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز می‌دیدم که می‌شد هفت یک

    می‌شکافد نور او جیب فلک

    باز آن یک بار دیگر هفت شد

    مستی و حیرانی من زفت شد

    اتصالاتی میان شمعها

    که نیاید بر زبان و گفت ما

    آنک یک دیدن کند ادارک آن

    سالها نتوان نمودن از زبان

    آنک یک دم بیندش ادراک هوش

    سالها نتوان شنودن آن بگوش

    چونک پایانی ندارد رو الیک

    زانک لا احصی ثناء ما علیک

    پیشتر رفتم دوان کان شمعها

    تا چه چیزست از نشان کبریا

    می‌شدم بی خویش و مدهوش و خراب

    تا بیفتادم ز تعجیل و شتاب

    ساعتی بی‌هوش و بی‌عقل اندرین

    اوفتادم بر سر خاک زمین

    باز با هوش آمدم برخاستم

    در روش گویی نه سر نه پاستم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha