به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
گفت فرعونش چرا تو ای کلیم
خلق را کشتی و افکندی تو بیم
در هزیمت از تو افتادند خلق
در هزیمت کشته شد مردم ز زلق
لاجرم مردم ترا دشمن گرفت
کین تو در سینه مرد و زن گرفت
خلق را میخواندی بر عکس شد
از خلافت مردمان را نیست بد
من هم از شرت اگر پس میخزم
در مکافات تو دیگی میپزم
دل ازین بر کن که بفریبی مرا
یا به جز فی پسروی گردد ترا
تو بدان غره مشو کش ساختی
در دل خلقان هراس انداختی
صد چنین آری و هم رسوا شوی
خوار گردی ضحکهٔ غوغا شوی
همچو تو سالوس بسیاران بدند
عاقبت در مصر ما رسوا شدند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.