گرچه از من می شوی اکنون جدا
در جزیره هست پیری رهنما
چون شدی در آن جزیره جای گیر
بر نداری دست از دامان پیر
کانچه او گوید همه گفت من است
در نصیحت گستری جفت من است
زینهار از پند او غافل مشو
جز به راهی کو رود دیگر مرو
هرکه بی پیری بپیماید طریق
سرنگون افتد به چاهی بس عمیق
گر نهی بی پیر در مسجد قدم
سجده ات را حاصلی نه جزندم
گر به کعبه می روی یا سومنات
هین مرو بی پیر گر خواهی نجات
گفت پیر جمله پیران جهان
آن امین حق امام مردمان
هرکه پیر وقت خود را پی نبرد
آن به موت جاهلیت جان سپرد