کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آدمی صورت حقست و خدا را نشناخت
    که نشد آدمی و صورت ما را نشناخت
    پادشاهان حقیقت ز گدا با خبرند
    پادشه نیست که در ملک گدا را نشناخت
    یار در خانه و ما در پی او در بدریم
    دل سودا زده آنزلف دو تا را نشناخت
    ذره ئی نیست که خورشید سما نیست درو
    کمتر از ذره که خورشید سما را نشناخت
    درد این زهد و ریا را در میخانه دواست
    زاهد بی خبر از درد دوا را نشناخت
    از من آید بمن آواز من از کوه ثبات
    حیوانست که این صوت و صدا را نشناخت
    آدمی آینه غیب نما بود جهول
    کور بود آینه غیب نما را نشناخت
    پیر ما خرقه بیفکند و برقص آمد و رفت
    جان بی معرفت از جسم فنا را نشناخت
    آفتاب ازل از مشرق دل سر زد و گل
    با چنین روشنی آن نور و ضیا را نشناخت
    دل سلیمان هوی نفس دنی دیو هوس
    هوس دیو سلیمان هوی را نشناخت
    ابروی یار هلالیست ز خورشید پدید
    مفتی آن ابروی انگشت نما را نشناخت
    صیقل آئینه از صورت حق با خبرست
    دل در زنگ فرو رفته صفا را نشناخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha