کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز مغز و پوست برون رفته تا بدوست رسیدم
    بجان دوست که از هر چه غیر اوست بریدم
    خلیل وقتم و فارغ ز آفتاب و ز ماهم
    رهین عشقم و بیگانه از سیاه و سفیدم
    نبود ره که ز آفات جان برم بسلامت
    نداده بود اگر دل بوصل دوست نویدم
    ز دست ایندل سودائی از تطاول زلفش
    چه اشکها که فشاندم چه آه ها که کشیدم
    اگر هزار قیامت کند قیام نسنجد
    بفتنه ئی که من از قاتلش معاینه دیدم
    مرا که رفعت خورشید بود در افق دل
    بپیش ابروی آنماه چون هلال خمیدم
    چه غم که هیکل من شد عبار و جزو هوا شد
    نسیم صبح سعادت شدم بخلد وزیدم
    من آن کبوتر قدسم که از فضای حقیقت
    بحبس این قفس افتادم و دوباره پریدم
    ز خانقاه طریقت مبر بصومعه ایدل
    مرا که خرقه زهد و ریای خویش دریدم
    بخاک میکده عشق تا امید نبستم
    نشد ز هستی موهوم خویش قطع امیدم
    ز فیض پیر خرابات دوش در حرم دل
    بیک نماز که بردم هزار راز شنیدم
    بساط فقر باورنگ سلطنت نفروشم
    بنقد عمر گرانمایه این بساط خریدم
    صفای سرم و در وحدت حقیقت هستی
    نهان چو ذره و مانند آفتاب پریدم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha