کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو گذشتم از علائق بجهان جان گذشتم
    رخ آن دیار دیدم ز سر جهان گذشتم
    بسمای فقر دیدم رخ آفتاب دولت
    بزمین او شدم پست وز آسمان گذشتم
    منم آن تهمتن سیر به نیمروز غزلت
    که بپای رخش تاء/ئید ز هفتخوان گذشتم
    چو کشید شست تقدیر زه کمان وحدت
    بدل چو تیر از خانه نه کمان گذشتم
    بگمانم اینکه ره نیست باو ز درد مردم
    بیقین رسیدم ای سالک و از گمان گذشتم
    سر سلطنت ندارد دل آسمان شکوهم
    که بخانقاه درویش بر آستان گذشتم
    من و ماه هر دو بودیم بکاروان گردون
    پی رخش من قوی بود ز کاروان گذشتم
    ننهند وقر در فقر مکانت مکان را
    ز مکان گذشته ام من که بلامکان گذشتم
    من و لا مکان توحید و تصرف ولایت
    همه کون از تو ای خواجه من از مکان گذشتم
    ملکوت و ملک بادا سعدا و اشقیا را
    که گذشتم از تن و جان وزاین و آن گذشتم
    نه برایگان شدم خاص هزار یار مردم
    که بر آستانه قدس خدایگان گذشتم
    بر ازین خیال و این وهم چو روی شاه دیدم
    ز خیال و وهم و جان و خرد و روان گذشتم
    نه زمانی و مکانی شه آسمانیم من
    بمکان فقر بر پادشه زمان گذشتم
    من و تاج فقر و اقلیم فنا و گنج بینش
    که ب آرزویش از سلطنت کیان گذشتم
    نشدم مقید کون صفای مطلقم من
    که چو آفتاب پاک آمدم و روان گذشتم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha