کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برفت هر که در اینخانه بود و یار بماند
    هزار نقش زدودیم تا نگار بماند
    دل مرا بکنار اختیار کرد و بچرخ
    نماند و آرزوی چرخ در کنار بماند
    گذشت هر چه ز هر خار زخم دید گلم
    گلی بود که منزه ز زخم خار بماند
    بسیر باغ وجود آمد آن بهار و گذشت
    چه نقشها که درین باغ از آن بهار بماند
    طربسرای مرا بود سروی از قد یار
    بلند و دلکش و سرسبز و پایدار بماند
    بدار عشق چه منصورهاست بر سر دار
    گمان مبر تو که منصور رفت و دار بماند
    هزار پرده بهر راز داشتم من و عشق
    درید و راز درون من آشکار بماند
    ببرد سیل سرشکم هزار کوه ز جای
    غم تو بود که چون کوه استوار بماند
    ثبات کوه و قرار زمین و دور سپهر
    نماند و میکده عشق بر قرار بماند
    نماند شعری و چندین هزار شعر بلند
    ز عشق روی تو از من بیادگار بماند
    ز عقل پیر ضیا و ز نفس نور بدهر؟
    ز طبع من سخن نغز آبدار بماند
    بکوی یار پریشان بسی رسید و گذشت
    بجز حکایت من کاندرین دیار بماند
    چه غم که دولت دنیی نماند بهر صفا
    خزائن گهر پاک شاهوار بماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha