کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقی به جام ریز ز مینا شراب را
    تعمیر کن به جام شراب این خراب را
    شبها ز غصه خواب به چشمم نمی رود
    ساقی بیار شیشهٔ داروی خواب را
    می آفتاب روشن و خم مشرق وی است
    آور برون ز مشرق خم، آفتاب را
    می چون عروس و خشت سرخم حجاب وی
    از روی این عروس بیفکن حجاب را
    از درس و بحث و مدرسه شد خاطرم ملول
    مطرب بیار بربط و چنگ و رباب را
    با تار ساز جفت مغنی به صد نوا
    آوا ز ترک و شور و حجاز رهاب را
    شاهد بیا و مجلس ما را فروغ بخش
    یعنی فکن ز چهره به یکسو نقاب را
    زاهد به کنج میکده در پای خم نشست
    در رهن می نهاد ردا و کتاب را
    ما عاشقیم و رند و نظر باز و باده نوش
    از ما بگوی واعظ عالی جناب را
    گر ما مقصریم ولی غافر الذنوب
    از ما گنه نبیند و ببیند ثواب را
    هر چند مستحق عذابیم ما ولی
    ایزد به ما زلطف ببخشد عذاب را
    «ترکی» که هست مست می حب بوتراب
    دامن کجا ز دست دهد بوتراب را
    روز حساب پیش خداوند جرم پوش
    آرم شفیع شافع، یوم الحساب را
    شیر خدا، وصی رسول آنکه قنبرش
    گردن به زیر طوق کند شیر غاب را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha