کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز عشق آمد و زد خیمه به صحرای دلم
    لشکر عشق صف آراست به یغمای دلم
    دل پر حسرت من گشت گرفتار و اسیر
    کرد مو سلسلهٔ سلسله در پای دلم
    دل من پای به زنجیر و، شه کشور عشق
    ایستاده به کناری به تماشای دلم
    آه از این دلک من که چه پر درد دلی ست
    چند گویم که دلم وای دلم وای دلم
    نشود داغ دلم به ز مداوای طبیب
    آه از این داغ که جا کرده به بالای دلم
    کاش با ناخنس از سینه برون می کردم
    هست در سینه ندانم به کجا جای دلم
    در دل خون شده ام راز نهانی ست بسی
    فاش ترسم که شود راز نهان های دلم
    هر دلی راست یکی قطرهٔ خونی به میان
    جز دل من که بود خون همه اعضای دلم
    راست گویم نبود سینهٔ من منزل دل
    هست در زلف بتی منزل و ماوای دلم
    هر چه من سعی کنم کز غمش آسوده شوم
    او نهد تازه غمی بر سر غم های دلم
    مهر خوبان نرود از دل تنگم بیرون
    زانکه جا کرده چو خون در همه رگهای دلم
    «ترکی» از خسته دلی هیچ شکایت نکنم
    که لب لعل نگار است مسیحای دلم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha