کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا باز کرده ام به تو ای گل عذار، چشم!
    پوشیده ام من از همهٔ کار و بار، چشم
    از دیدن رخت نشود سیر چشم من
    باشد اگر به صورت من صدهزار، چشم
    بسیار چشم دیده ام اما ندیده است
    چشمم بسان چشم تو در روزگار، چشم
    گفتی که بر سر ره من باش منتظر
    پیوسته باشدم به ره انتظار، چشم
    از دیدن جمال تو چشمم پرآب شد
    آری شود ز دیدن خور آبدار، چشم
    تا آفتاب روی توام از نظر برفت
    جسمم ضعیف گشت و رخم زرد و تار، چشم
    دامن کشان چو می گذری از میان خلق
    باز است بهر دیدن تو بی شمار، چشم
    چشم خمار، حالت می خورده است و تو
    گر می نخورده ای ز چه داری خمار، چشم
    با چشم اگر کنی تو به «ترکی» اشارتی
    بر چشم پرخمار تو سازد نثار، چشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha