کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حاشا که ز شمشیر تو پرهیز کنم من
    خود را سپر خنجر خون ریز کنم من
    گویند که پرهیز کن از عشق نکویان
    از عشق محال است که پرهیز کنم من
    شب ها ز خیال تو به چشمم نرود خواب
    خود را زفغان، مرغ سحرخیز کنم من
    هرگه نظرم بر لب میگون تو افتد
    پیمانه ز خون مژه لب ریز کنم من
    هر لحظه به یادم لب شیرین تو آید
    چون صحبتی از خسرو پرویز کنم من
    رخسارهٔ زیبات ز بس صاف و لطیف است
    آزرده شود گر نظری تیز کنم من
    ریزد شکر از لعل لبت گاه تکلم
    جان برخی آن لعل شکرریز کنم من
    صد نافه چنین دزدمش از هر خم و هر چین
    گر دست در آن زلف دلاویز کنم من
    ای ترک! اگر باز نداری دل «ترکی»
    عرض تو به شهزادهٔ تبریز کنم من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha