کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه زحمت‌ها که من از گردش اختر نمی‌بینم
    نهال بخت خود را هیچ‌گه پربر نمی‌بینم
    به تنگ آمد دلم در ملک هند از شغل نقاشی
    میان شغل‌ها شغلی از این بدتر نمی‌بینم
    یهود و گبر و هندو راست دایم کیسه‌ها پُر زر
    منِ مسکین به جز در خواب رنگ زر نمی‌بینم
    ز ناچاری برای شخص گبری می‌کشم زحمت
    ولیکن بوی خیری هم، از آن کافر نمی‌بینم
    نه شر از من، نه خیر از او، گذشتم از سر خیرش
    که جای خیر از آن گبر، غیر از شر نمی‌بینم
    معاشر با چنین گبری و شغلی با چنین زحمت
    به غیر از صبر کردن، چارهٔ دیگر نمی‌بینم
    عجب دارم از این شغلی که با این زحمت بی‌حد
    کهن‌کفشی به پا، عمامه‌ای بر سر نمی‌بینم
    به این زحمت که دارم چون شود شب بهر آسایش
    به خانه جز حصیر پاره‌ای بستر نمی‌بینم
    کسان را روز و شب «ترکی» بود ساغر پر از باده
    به جز خون جگر، من باده در ساغر نمی‌بینم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha