کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای رخت! ماه تمام و، خم ابروت هلال
    مه و خورشید تو را بندهٔ آن حسن و جمال
    جعد گیسوی تو خود صورت جیم است نه جیم
    زلف خوشبوی تو خود صورت دال است نه دال
    خال در گوشهٔ محراب خم ابرویت
    همچنان است که در گوشهٔ محراب، بلال
    سبزه بر گرد رخت گر زده سر عیبی نیست
    هاله برگرد مه او را نبود نقص کمال
    چه جفاها که کشیدیم به شبهای فراق
    تا که یکبار، ببینیم رخ صبح وصال
    هر چه من سعی کنم عشق تو پنهان نشود
    آب را ضبط نمودن نشود در غربال
    بار عشق تو چنان است که از سنگینی
    من برآنم که تحمل نتوان کرد جبال
    رخم از عشق تو چون کاه شده زرد و ضعیف
    تنم از هجر تو باریک شده همچو خلال
    شکر حق را که لب لعل تو شد قسمت من
    بندگی هر که کند حق دهدش رزق حلال
    روزگاری ست که یاری ست مرا پاک سرشت
    که جمالش بود اندر هما آفاق محال
    هر کسی را به جهان دامن یاری ست به دست
    «ترکیا»دست تو و دامن پیغمبر و آل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha