کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای خوش آن کس که چو تو طرفه نگاری دارد
    با سر زلف درازت، سر و کاری دارد
    حاجت شمع و چراغش، نبود در شب تار
    هر که در خانه چو تو ماه عذاری دارد
    ترک چشم تو گرفت است به کف، تیر و کمان
    ظنم این است که آهنگ شکاری دارد
    چه کمند است سر زلف خم اندر خم تو
    که دو صد قافله دل، بسته به تاری دارد
    گر غبار خطت از چهره دمیده است چه غم
    به چو بالیده شود گرد و غباری دارد
    گرد خورشید رخت گر شده از خط تاریک
    غم مخور روز هم از پی، شب تاری دارد
    گر زمقراض سر زلف تو کم شد غم نیست
    هر خزانی که به سر رفت، بهاری دارد
    از سواران مخالف نکند بیم و هراس
    شه که در لشکر خود، چون تو سواری دارد
    «ترکیا» نی تو یه تنها زغمش سوخته ای
    که عاشق سوخته دل، چون تو هزاری دارد
    من و شیراز و سر کوی بت شیرازی
    هر کسی چشم به یاری و دیاری دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha