کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای رخت چون صبح روشن، گیسویت چون شام تار!
    ای لبت آب حیات و، وی خطت مشک تتار!
    عارضت ماهی ست گرمه را بود عناب لب
    قامتت سروی ست گر سرو آورد لیمو ببار
    چشم جادوی تو از سر، می رباید عقل و هوش
    خال هندوی تو از دل، می برد صبر و قرار
    باغبان بیند اگر سرو قد رعنای تو
    سرو ننشاند از این پس، در کنار جویبار
    یک اشاره گر کنی، ز ابروی چون تیغ کجت
    کشته ها بینی زهر جانب، قطار اندر قطار
    رخ نهان در پرده سازی، دل بری از دست خلق
    آه اگر بی پرده رخ بر خلق، سازی آشکار
    در کنارم دایم از هجرت نشسته طفل اشک
    کی چو طفل اشک، یکبارت ببینم در کنار
    نی همین «ترکی» است در چین سر زلفت اسیر
    همچو وی باشد اسیرچین زلفت صد هزار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha