کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن پری چهره نگاری که منم خاک درش
    میل دارم که شبی تنگ بگیرم ببرش
    من نظر جز به جمالش نکنم جایی و، او
    روی درهم کشد ار سوی من افتد نظرش
    بی وفایی همه آموخته در مکتب و بس
    گویی از علم وفا هیچ نباشد خبرش
    درپس پرده دل از دست، برد خلقی را
    آه اگر پرده فتد از رخ همچون قمرش
    به قدم بوسی اش از خاک برون آرم سر
    بعد مردن، اگر افتد، به مزارم گذارش
    عاشق سوخته دل، پا نکشد از در دوست
    چون قلم، گر بشکافند دو صد بار سرش
    هر شبی را سحری هست ولی در عجبم
    چه شب است این شب هجران، که نباشد سحرش
    مرغ هر دل که گشاید به هوایش پر و بال
    بشکند عاقبت از سنگ جفا بال و پرش
    نه عجب گر بچکد از سخنم شربت و قند
    گر شبی بوسه زنم بر لب همچون شکرش
    خبرش نیست که شب تا به سحر «ترکی» را
    عوض اشک، رود خون دل از چشم ترش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha