کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقی چه می ایی بود که در ساغر من ریخت
    کآتش ز یکی جام، ز پا تا سر من ریخت
    این می چه می ایی بود که از خوردن این می
    چون قطرهٔ باران، عرق از پیکر من ریخت
    بی شک می عشق است و همین است و جز این نیست
    این می که به پیمانهٔ من دلبر من ریخت
    خون من درویش تهی دست حلالش
    گر خون من آن دلبر سیمین بر من ریخت
    تیری ز کمان خانهٔ ابروش رها کرد
    خونی که نبود از بدن لاغر من ریخت
    درج گهرش دیدم و یاقوت لبش را
    از دیدهٔ دریایی من، گوهر من ریخت
    من مرغ خوش الحانم و، از سنگ حوادث
    افسوس و صد افسوس که بال و پر من ریخت
    «ترکی» به کفم دفتر اشعار فروشست
    سیلاب سرشکی که ز چشم تر من ریخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha