کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حسن تو شکسته نور مهتاب
    خورشید ز تاب توست بی تاب
    با قبلهٔ ابروی تو حاشا
    کس روی کند به سوی محراب
    شب های دراز در فراقت
    حاشا که به چشم من رود خراب
    گر تیر زنی خرم به دیده
    ور زهر دهی خورم چو جلاب
    آن کس که دهد ز عشق پندم
    بر گو که گذشته از سرم آب
    از موج دگر چه بیم دارد
    آن کس که فرو رود به گرداب
    جز صبر، دگر چه چاره دارد
    ماهی، که اسیر شد به قلاب
    داروی علاج درد عاشق
    چون نسخهٔ کیمیاست نایاب
    از سیل سرشک من بپرهیز
    بیتوته مکن به راه سیلاب
    ای گوهر تابناک! ریزم
    از درج دو دیده ام در ناب
    «ترکی» به کمند تو اسیر است
    زنهار به کشتنش تو مشتاب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha