کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جانا! شکن میفکن بر طاق ابروانت
    چین و شکن بود خوش بر جعد گیسوانت
    خون می چکاند از دل، مژگان چون خدنگت
    دل می رباید از کف، ابروی چون کمانت
    روزی عنایتی کن، بگشای غنچه لب
    تا بشنوم کلامی از لعل درفشانت
    خواهم که آیم از شوق، شب ها به پای بوسی
    اما چه چاره سازم با ظلم پاسبانت
    گر تو زنی به تیرم، دل از تو برنگیرم
    حاشا که من شوم دور، از خاک آستانت
    گردیده ام به روزی گر من تو را نبینم
    خوشتر بود که بینم همراه دیگرانت
    در گردنم بیفکن، از زلف خویش طوقی
    در کوی خویش جاده در جرگه سگانت
    یک بوسه گر فروشی جانا! به قیمت جان
    هستم به جان خریدار، گلبوسه از لبانت
    «ترکی» ز بس که شعرت، باشد لطیف و شیرین
    گویا که قند مصری، می ریزد از دهانت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha