کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای رخت چون صبح عید و گیسویت چون شام یلدا
    بوالعجب صبحی و شامی همچنان داری به یکجا
    خوش بود گر بوسم آن رخسار همچون صبح عیدت
    و آن شب یلدای زلفت را ببویم تا به فردا
    یک شب یلدا فزونش نیست در عالم به سالی
    وین عجب باشد که در یک ماه دیدم من دو یلدا
    گر کسی خواهد که بیند آن دو یلدا را به یک مه
    گو بیا در چهره ام بنگر دو زلف عنبرآسا
    چشم جادویت به غارت می برد از دست دینم
    خال هندویت دلم را میبرد از کف به یغما
    نی به تنها من گرفتارم به دام چین زلفت
    همچو من باشند در چین سر زلف تو تنها
    گر تو با این قامت رعنا خرامی سوی بستان
    تا قیامت سرو، از رشک قدت ماند به یک جا
    گفتی ام امروز و فردا میکنم از غم رهایت
    من که مردم از غمت تا کی کنی امروز و فردا
    مردمان گویند «ترکی» چشم پوش از روی خوبان
    کی تواند چشم خود پوشیدن از خورشید، حربا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha