کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر دانستمی آیین آن زلف پریشان را
    ز پا بگشودمی یکباره قید کفر و ایمان را
    ز سرگردانی دل پی بدان زلف سیه بردم
    که چون بیننده گویی دید غلطان یافت چوگان را
    حدیث توبه زاهد با خمار آلودگان کم گو
    که بس بستند و نتوانند محکم داشت پیمان را
    زنزدیکی نگار خویش را در بر نمی بینم
    نبیند در درون دیده مردم چشم انسان را
    دل بلبل ز بال افشانی مرغ سحر خون شد
    که میدانست توام صبح وصل و شام هجران را
    تو سیرابی، ترا امواج دریا وحشت افزاید
    درون تشنه داند لذت طغیان طوفان را
    خریداران تهی دستند زآن ترسم که نیکویان
    متاع حسن برچینند و بربندند دکّان را
    غبار از عشق دارد گنجی اندر دل نهان ساقی
    خرابش ساز تا پیدا کند آن گنج پنهان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha