کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    امروز اگر به سنگی مینای جان توان زد
    فردا ز خُمّ هستی رطل گران ‌توان زد
    ساقی به کف ندارم چیزی بهای مِی را
    جز خرمنی ز دانش کآتش در آن توان زد
    دنیا و آخرت را با عشق قیمتی نیست
    مِی ده که چار تکبیر بر این و آن توان زد
    فردا اگر ز کوثر جامی نمی دهندم
    امروز ساغری با حوراوشان توان زد
    از ما کناره کردی راه خطا گرفتی
    پنداشتی که کامی با دیگران توان زد
    بگذار چرخ گردون بر کام ما نگردد
    یک شب خدنگ آهی بر آسمان توان زد
    رخسار آتشینت تا چند در نقاب است
    ما را شراری از وی آخر به جان توان زد
    از مرغ بند بر پا پرواز چند خواهی
    بگشای رشته تا پر بر لامکان توان زد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha