کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو را بر سر از فقر افسر نباشد
    گرت خاک میخانه بر سر نباشد
    ز ظلمات عشق آب حیوان نیابی
    گرت خضر فرخنده رهبر نباشد
    به بحری فرو برده ام سر کز آنجا
    توان سر بر آورد اگر سر نباشد
    سمندر عجب گر در آخر بسوزد
    مگر در دلش مهر آذر نباشد
    کجا در صف عاشقان سر بر آری
    گرت بر سر از خاک افسر نباشد
    چو عیسی به گردون رود مرد سالک
    گرش در دل اندیشۀ خر نباشد
    به پای تو جانی است خواهم سپردن
    مرا با تو سودای دیگر نباشد
    غبارا از این بحر نتوان برون شد
    به کشتی گرت صبر لنگر نباشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha