کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقیا خیز که من نیز برآن برخیزم
    که به جامی ز سر جان و جهان برخیزم
    خرم آنروز که دیوانه وش اندر طلبت
    با دو صد سلسله از اشک روان برخیزم
    اگرم باد صبا بوی تو آرد به مشام
    شمع سان رقص کنان از سر جان بخیزم
    وه که سودای تو نگذاشت به بازار جهان
    فارغم تا ز سر سود و زیان برخیزم
    ساقیا گر قدحی خمر پیاپی بدهی
    من به غمازی اسرار نهان برخیزم
    گر به پیری روم از عشق تو در خاک چه باک
    باز با عشق تو از خاک جوان برخیزم
    کاش سیلاب سرشکم نفسی ننشیند
    بلکه یکباره غبارا زمیان برخیزم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha