کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب به هم درشکند زلف چلیپائی را

    صبحدم سردهد انفاس مسیحائی را

    گر از آن طور تجلی به چراغی برسی

    موسی دل طلب و سینه سینائی را

    گر به آئینه سیماب سحر رشک بری

    اشک سیمین طلبی آینه سیمائی را

    رنگ رؤیا زده ام بر افق دیده و دل

    تا تماشا کنم آن شاهد رؤیائی را

    از نسیم سحر آموختم و شعله شمع

    رسم شوریدگی و شیوه شیدائی را

    جان چه باشد که به بازار تو آرد عاشق

    قیمت ارزان نکنی گوهر زیبائی را

    طوطیم گوئی از آن قند لب آموخت سخن

    که به دل آب کند شکر گویائی را

    دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی

    بار پیری شکند پشت شکیبائی را

    شب به مهتاب رخت بلبل و پروانه وگل

    شمع بزم چمنند انجمن آرائی را

    صبح سرمی کشد از پشت درختان خورشید

    تا تماشا کند این بزم تماشائی را

    جمع کن لشکر توفیق که تسخیر کنی

    شهریارا قرق عزلت و تنهائی را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha