کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ماهم که هاله ای به رخ از دود آهش است

    دائم گرفته چون دل من روی ماهش است

    دیگر نگاه وصف بهاری نمی کند

    شرح خزان دل به زبان نگاهش است

    دیدم نهان فرشته شرم و عفاف او

    آورده سر به گوش من و عذرخواهش است

    بگریخته است از لب لعلش شکفتگی

    دائم گرفتگی است که بر روی ماهش است

    افتد گذار او به من از دور و گاهگاه

    خواب خوشم همین گذر گاه گاهش است

    هر چند اشتباه از او نیست لیکن او

    با من هنوز هم خجل از اشتباهش است

    اکنون گلی است زرد ولی از وفا هنوز

    هر سرخ گل که در چمن آید گیاهش است

    این برگهای زرد چمن نامه های اوست

    وین بادهای سرد خزان پیک راهش است

    در گوشه های غم که کند خلوتی به دل

    یاد من و ترانه من تکیه گاهش است

    من دلبخواه خویش نجستم ولی خدا

    با هر کس آن دهد که به جان دلبخواهش است

    در شهر ما گناه بود عشق و شهریار

    زندانی ابد به سزای گناهش است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha