کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بزن که سوز دل من به ساز میگوئی

    ز ساز دل چه شنیدی که باز میگوئی

    مگر چو باد وزیدی به زلف یار که باز

    به گوش دل سخنی دلنواز میگوئی

    مگر حکایت پروانه میکنی با شمع

    که شرح قصه به سوز و گداز میگوئی

    به یاد تیشه فرهاد و موکب شیرین

    گهی ز شور و گه از شاهناز میگوئی

    کنون که راز دل ما ز پرده بیرون شد

    بزن که در دل این پرده راز میگوئی

    به پای چشمه طبع من این بلند سرود

    به سرفرازی آن سروناز میگوئی

    به سر رسید شب و داستان به سر نرسید

    مگر فسانه زلف دراز میگوئی

    بسوی عرش الهی گشوده ام پر و بال

    بزن که قصه راز و نیاز میگوئی

    نوای ساز تو خواند ترانه توحید

    حقیقتی به زبان مجاز میگوئی

    ترانه غزل شهریار و ساز صباست

    بزن که سوز دل من به ساز میگوئی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha