کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بار دیگر گر فرود آرد سری با ما جوانی

    داستانها دارم از بیداد پیری با جوانی

    وا عزیزا گوئی آخر گر عزیزت مرده باشد

    من چرا از دل نگویم وا جوانی وا جوانی

    خود جوانی هم به این زودی به ترک کس نگوید

    من ز خود آزردم از فرط جوانی ها جوانی

    تا به روی چشم سنگین عینک پیری نهادم

    مینماید محو و روشن چون یکی رؤیا جوانی

    الفت پیری و نسیان جوانی بین که دیگر

    خود نمیدانم که پیری دوست دارم یا جوانی

    در بهاران چون ز دست نوجوانان جام گیرم

    چون خمار باده ام در سر کند غوغا جوانی

    سال ها با بار پیری خم شدم در جستجویش

    تا به چاه گور هم رفتم نشد پیدا جوانی

    ناز و نوش زندگانی حسرت مردن نیرزد

    من گرفتم عمر چندین روزه سر تا پا جوانی

    گر جوانی میکنم پیرانه سر بر من نگیری

    شهریارا در بهاران می کند دنیا جوانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha