کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای دل به ساز عرش اگر گوش می کنی

    از ساکنان فرش فراموش می کنی

    گر نای زهره بشنوی ای دل بگوش هوش

    آفاق را به زمزمه مدهوش می کنی

    چون زلف سایه پنجه درافکن به ماهتاب

    گر خواب خود مشوش و مغشوش می کنی

    عشق مجاز غنچه عشق حقیقت است

    گل گوشکفته باش اگر بوش می کنی

    از من خدای را غزل عاشقی مخواه

    کز پیریم چو طفل قلمدوش می کنی

    زین اخگر نهفته دمیدن خدای را

    بس اخگر شکفته که خاموش می کنی

    من شاه کشور ادب و شرم و عفتم

    با من کدام دست در آغوش می کنی

    پیرانه سرمشاهده خط شاهدان

    نیش ندامتی است که خود نوش می کنی

    من خود خطا به توبه بپوشم تو هم بیا

    گر توبه با خدای خطا پوش می کنی

    گو جام باده جوش محبت چرا زند

    ترکانه یاد خون سیاووش می کنی

    دنیا خود از دریچه عبرت عزیز ماست

    زین خاک و شیشه آینه هوش می کنی

    با شعر سایه چند چو خمیازه های صبح

    ما را خمار خمر شب دوش می کنی

    تهران بی صبا ثمرش چیست شهریار

    نیما نرفته گر سفر یوش می کنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha