کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شبی را با من ای ماه سحرخیزان سحرکردی

    سحر چون آفتاب از آشیان من سفرکردی

    هنوزم از شبستان وفا بوی عبیر آید

    که چون شمع عبیرآگین شبی با من سحرکردی

    صفا کردی و درویشی بمیرم خاکپایت را

    که شاهی محشتم بودی و با درویش سرکردی

    چو دو مرغ دلاویزی به تنگ هم شدیم افسوس

    همای من پریدی و مرا بی بال و پر کردی

    مگر از گوشه چشمی وگر طرحی دگر ریزی

    که از آن یک نظر بنیاد من زیر و زبر کردی

    به یاد چشم تو انسم بود با لاله وحشی

    غزال من مرا سرگشته کوه و کمر کردی

    به گردشهای چشم آسمانی از همان اول

    مرا در عشق از این آفاق گردیها خبرکردی

    به شعر شهریار اکنون سرافشانند در آفاق

    چه خوش پیرانه سر ما را به شیدائی سمرکردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha