به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
آن کبوتر ز لب بام وفا شد سفری
ما هم از کارگه دیده نهان شد چو پری
باز در خواب سر زلف پری خواهم دید
بعد از این دست من و دامن دیوانه سری
منم آن مرغ گرفتار که در کنج قفس
سوخت در فصل گلم حسرت بی بال و پری
خبر از حاصل عمرم نشد آوخ که گذشت
اینهمه عمر به بی حاصلی و بی خبری
دوش غوغای دل سوخته مدهوشم داشت
تا به هوش آمدم از ناله مرغ سحری
باش تا هاله صفت دور تو گردم ای ماه
که من ایمن نیم از فتنه دور قمری
منش آموختم آئین محبت لیکن
او شد استاد دل آزاری و بیدادگری
سرو آزادم و سر بر فلک افراشته ام
بی ثمر بین که ثمردارد از این بی ثمری
شهریارا به جز آن مه که بری گشته ز من
پری اینگونه ندیدیم ز دیوانه بری
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.