شهریار
گزیده غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۵ - دیوانه و پری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن کبوتر ز لب بام وفا شد سفری ما هم از کارگه دیده نهان شد چو پری باز در خواب سر زلف پری خواهم دید بعد از این دست من و دامن دیوانه سری منم آن مرغ گرفتار که در کنج قفس سوخت در فصل گلم حسرت بی بال و پری خبر از حاصل عمرم نشد آوخ که گذشت اینهمه عمر به بی حاصلی و بی خبری دوش غوغای دل سوخته مدهوشم داشت تا به هوش آمدم از ناله مرغ سحری باش تا هاله صفت دور تو گردم ای ماه که من ایمن نیم از فتنه دور قمری منش آموختم آئین محبت لیکن او شد استاد دل آزاری و بیدادگری سرو آزادم و سر بر فلک افراشته ام بی ثمر بین که ثمردارد از این بی ثمری شهریارا به جز آن مه که بری گشته ز من پری اینگونه ندیدیم ز دیوانه بری شهریار